???
اولین مسافرت
اولین بار رفتیم خرم آباد خونه دایی احسان اینا کلی بهمون خوش گزشت ...
نویسنده :
مامانی
2:03
بدون عنوان
گلکم وقتی بهت بهت میگیم چی شده :ادا در میاری اهه اهه. مادربزرگت عاشق این حرکاتته ومیگه دوست دارم همش برام ادا در بیاره امروز رفتیم خونه مادر جون تا دیدیش بدون اینکه چیزی بت بگیم شروع کردی اهه اهه..........تا آخر شب اینقدر شیطونی کردی که برگشتنی تو ماشین خوابیدی مادر بزرگت میگه بعضی وقتا خودم به خودم میگم چی شده...عمه زینب میگه وقتی این کلمه رو میشنوم گلوم میخاره شیطونک مامان که همتا نداری &nbs...
نویسنده :
مامانی
4:21